دربارۀ کتاب جوهرک
خانواده «رایلانس» طلسم شدهاند؛ پدر، نویسندهای تهی از ایدههای خلاقانه است. «ایتن»، با وجود اینکه نقاش خوبی نیست، در مدرسه به دوستانش قول داده که طراحی پروژه گروهشان را انجام میدهد. «سارا»، هنوز در حسرتِ داشتن یک سگ کوچولوست و البته همه آنها دلتنگ مادر هستند. «جوهرک» به زندگی خانواده رایلانس میآید. حیاتش در اتاق طراحی پدر آغاز میشود؛ در شبی تاریک، ناگهان رنگهای دفتر طراحی به هم میپیوندند و از حصار کاغذ بیرون میآیند. این ذره کوچک که زاییده خلاقیت است، همه چیز را تغییر میدهد. ایتن، اولین نفری است که جوهرک را میشناسد. جوهرک یکی دو فصل کتاب ریاضی ایتن را خورده است؛ این بیانضباطی اصلا به نفع ایتن نیست، آن هم زمانیکه باید طراحی گروهشان را با چه دردسری انجام دهد. اما طراحی جوهرک سرچشمه آفرینش عجیبی است؛ او تصاویر بینظیری خلق میکند که با داستان پروژه همخوانی دلپذیری دارند و... .