دربارۀ کتاب جنگل سایه ها
در رمان حاضر، آرتور دوفر، مردي ثروتمند و فلج، قصد دارد اين قاتل سريالي را به زندگي برگرداند. بنابراين نويسندهاي به نام داويد ميلر را استخدام ميکند و يک ماه به وي فرصت ميدهد تا داستاني دربارهٔ قاتل بنويسد. داويد ميلر، به همراه خانوادۀ خود، دوفر و همسر جوانش راهي کلبهاي کوهستاني ميشود تا کارش را به بهترين شکل ممکن انجام دهد. اما خيلي زود بهاشتباه خود پي ميبرد. اکنون ديگر هيچ راهي ندارد جز آنکه با ترسهاي خود دستوپنجه نرم کند، عزمش را جزم کند و به نبردي مهلک با شيطان برود. جنگل سايهها ما را وارد دنيايي از جنون و ديوانگي ميکند.