کتاب حاضر، رمانی خیالی درباره زندگی رضاشاه در تبعید و در جزیره موریس است. رضاشاه که دوران تبعیدش را میگذراند، در محل اقامتش در محاصره روح مأموران و صاحبمنصبانی است که در زمان پادشاهی، دستور عزل و قتل آنها را صادر کرده است. این ارواح در زمانهای مختلف، هنگام استراحت، خوردن، قدمزدن و خوابیدن شاه به سراغش میآیند و از گذشته میگویند، حالا که دیگر پادشاهی و درباری در کار نیست، نوبت گله گذاری، اعتراف و محاکمه است. در خلال این گفتوگوها و نیز مونولوگهای شاه با خودش، با بخشهای پنهانی از زندگی رضاشاه آشنا میشویم. درواقع این اثر مجموعهای از خرده روایتها در دل روایتی بزرگتر است که هرکدام از با توجه به روند داستان جای خود را در روایت اصلی پیدا میکنند.