رمان حاضر، بیشتر یک تمثیل طنزآمیز است؛ لطیفه کارمندی خردهپا که در پی خوشبختی خود میگردد، البته بهحق. اما چون سالم و سادهلوح است، این سادهلوحی میرود که کار دستش بدهد. نقد اجتماعی دورنمات هیچ تعارف و ترحمی نمیشناسد، بااینحال شادابی را از این رمان نمیگیرد. او پس از پایان تلخ اول، پایانی دوم به آن پیوست میکند؛ بدیهی است این بار پایانی خوش، هرچند صرفاً بهعنوان دل خوشکنک. باوجوداین، حکمت انسان دوستانه او پردههای این داستان را نیز از تسلی دلنشین اخلاقی بیبهره نمیگذارد.