دربارۀ کتاب بعد از کلاس ...
این داستان درباره زندگی معلمی است که در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان به هنگام بازگشت به خانهاش به نانوایی میرود تا نانی برای افطارش تهیه کند، با اینکه نانوا تعداد زیادی نان آماده دارد به او میگوید که نانی برای فروش ندارد و آن نانها برای آقای دکتری است که برای کار خیر سفارش داده است. در همان لحظه با ورود دکتر به نانوایی، معلم به چهره پسر جوان خیره میشود و دکتر که معلم را شناخته او را به نام مورد خطاب قرار میدهد. «ابوالفضل» شاگرد بیست سال پیش خانم «حقیقی» او را به روستای «گلشن» و خاطرات آن روزها میبرد و... .