دلایلی که در تقویت گیاهخوار بودن انسان وجود دارد، خیلی روشن و محسوس است که عموماً گمان نمیکنند. اولاً اگر نگاهی به طبیعت بیندازیم، خواهیم دید این کیمیاگر زبردست، خوراک همهی مخلوق روی زمین را با دانش موشکاف و تناسب علمی، مطابق ساختمان بدن هر کدام، آماده کرده و به آنان پیشکش میکند. بهطوریکه ما را وادار مینماید در جلوی اسرار آن سر تمکین و تعظیم فرود بیاوریم. همچنین یک گیاه، برای مرداب درست شده و دیگری برای بیابان. ساختمان دهن یک جانور، برای چریدن و دندان دیگری برای دریدن آفریده شده و غیره. یعنی هر کدام از آنها، خوراکی را که فراخور ساختمان و احتیاجات بدنشان بوده در جریان کرورها قرن، پذیرفتهاند. یک نِی را از مرداب بُرده و در بیابان بکارند، بهزودی خشک میشود و به یک میمون میوهخوار، گوشت بخورانند، دیری نمیکشد که موهای حیوان ریخته، ناخوش میگردد. همچنین، هر تغییر خوراکی، همیشه تولید فساد، ناخوشی و مرگ میکند. چون مخالف با قوانین تغییرناپذیر طبیعت است. انسان، یک موجودی نیست که ساختمان او خارج از قوانینی باشد که زندگانی جانوران دیگر را اداره میکند. او نیز زادهی طبیعت و در نتیجهی تکامل حیوانات به وجود آمده و وابستگی نزدیکی با آنان دارد. هرگاه او را روی هم رفته با سایر جانوران بسنجیم، میبینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده میماند. اگر ساختمان بدن انسان، برای گوشتخواری دست شده بود، میبایستی بتواند دنبال حیوانات وحشی رفته و طعمهی زنده را با چنگال و دندان خودش پاره کرده، گوشت خام را با رگ و پی و پوست و استخوان بخورد، مانند جانوران درنده، اما او تنها خودش را به خوردن عضلات حیوانی که مصنوعی پرورش یافته و مصنوعی کشته و آماده و پخته شده، راضی کرد که تمام آنها، برخلاف طبیعت میباشد.