این کتاب مشتمل بر 10 داستان کوتاه با عنوانهای «پروانهها»، «دریا مرد»، «آزمون»، «کند شدن»، «حفار» و... از «سامانتا شوئبلین» است. در داستان «دهانی پر از پرنده»، «سیلویا» که از همسرش جداشده خود را با شتاب و عجله به او میرساند و از او میخواهد تا با او به خانهاش برود و دخترشان «سارا» را ببیند. سارا مدتی است که پرندههای در قفس را خفه کرده و میخورد، این مسئله باعث شده تا سیلویا به فکر کشتن سارا و خودش بیفتد و... .