دربارۀ کتاب امیدی به بهار نیست
«بهار»، دختری است که با مادر، خواهر و برادر کوچکش زندگی میکند و وضع مالی مناسبي ندارند. بهار با واسطهگری دوستش «کتی»، حاضر میشود در ازای گرفتن چند میلیون پول به صیغه پسري به نام «امید» در بیاید. امید، نامزد دارد؛ ولی چون در شهر دیگری درس میخواند، پدر و مادرش اصرار دارند که پسرشان مدتي را که از خانواده و نامزدش دور است یک زن صیغهای داشته باشد که به انحراف کشیده نشود و بتواند از جوانیش لذت ببرد!!!... . صیغه انجام میشود، ولی کتی به بهار خیانت میکند و پولها را به او نمیدهد. بهار پس از مدتی عاشق امید میشود اما امید که تحت تأثیر جو شهر بزرگ قرار گرفته، میگوید که او خواهان تنوع است، به همین دلیل به بهار پیشنهاد میکند که صیغه یکی از دوستانش به نام «سامان» بشود و... .