نویسندۀ این داستان ها، میگل دِ اونامونو (1864-1936م) بزرگترین حکیم و متفکر اسپانیا در عصر جدید است. او از فیلسوفان / متکلمان اگزیستانسیالیست دیندار است؛ و سده ها می گذرد که در جهان مسیحیت کاتولیک، متفکری به عظمت و نویسنده ای به بلاغت او ظهور نکرده است. بزرگترین اثر از میان پنجاه و چند اثرش درد جاودانگی / سرشت سوگناک زندگی نام دارد (ترجمۀ همین مترجم، نشر همین ناشر، چاپ نهم 1391). او در جنب آثار فلسفی و کلامی اش، شعر و نمایشنامه و داستان هم دارد. داستان هایش غالباً کوتاه و روانشناختی و بسیار اثر گذار است. پنج داستان کوتاه از او به فارسی ترجمه شده است . سه دلیل داستان در این کتاب، به اضافۀ خاله تولا، و مِه. این سه داستان عبارتند از 1.هابیل، 2.مرد مردستان، 3.قدیس مانوئل نیکوکار شهید. هابیل تحلیل روانشناختی حسادتی مهارناپذیر است که خوآکین (نویسندۀ ناموفق و هم نقش با قابیل)، به هابیل (نقاش موفق، هم نقش با هابیل کتاب مقدس) می ورزد. مرد مردستان حکایت عشق جانوری و غیرت و تهمت غیرعادی مردی خودخواه و نافرهیخته به همسرش است که سرانجام هر دو را از پای در می آورد.