دربارۀ کتاب روزهای انتظار
این داستان درباره زندگی دختری به نام «نرگس» است که سالهاست دلباخته پسرخالهاش «حامد» است، اما یک روز پدرش که به خانه میآید به همسرش «آسیه» میگوید که قرار است برای نرگس خواستگار بیاید. «حسام قربانی»، کارمند و دوست برادر نرگس، «محمد» است. این خبر به گوش حامد و مادرش میرسد، آنها تلاش میکنند تا پدر نرگس را از برگزاری خواستگاری منصرف کنند اما نمیتوانند، درنهایت نرگس به عقد حسام در میآید و... .