در مکانی دور از شهر، جایی که یک خرس از ابتدای زمستان به خوابی شیرین فرو رفته بود، کارخانهای توسط انسانها در حال احداث بود و در ابتدای بهار یعنی زمانی که خرس از خواب زمستانی بیدار میشود، ساخته شد. بعد از اینکه خرس از خواب بیدار میشود، رفتار آدمها با او مانند یک کارگر وظیفهنشناس میشود. آیا خرس بالاخره موفق میشود به آدمها بفهماند که او یک خرس است؟!