«بردلی پینتو» ناگهان از خواب میپرد، موی قرمز و لختش به یک طرف رفته است، بردلی فکر میکند صدای عجیبی از بیرون اتاقش میآید، او پاورچینپاورچین از تخت برادر دوقلویش و دو کیسهخواب روی زمین عبور میکند، گوشش را به در میچسباند، اما هیچ صدایی نمیشنود. او در را باز میکند و متوجه نور مرموزی از بیرون اتاقش میشود، او «برایان» برادرش را بیدار میکند و... .