کتاب " شیاطین شهر لودون " داستانی از نویسنده و فیلسوف بریتانیایی، "آلدوس هاکسلی" است که "فاروق ایزدینیا" آن را به فارسی ترجمه کرده است. هاکسلی نویسندهای هجونویس، انسانگرا و صلحطلب بود که در طول زندگانی خود هفت مرتبه نامزد دریافت جایزهی ادبی نوبل شد و یک سال پیش از مرگش لقب «مصاحب ادبیات» را از سوی انجمن پادشاهی ادبیات انگلستان دریافت کرد. این نویسندهی توانمند و روشناندیش بیشتر شهرت خود را با نوشتن رمان «دنیای قشنگ نو» به دست آورد. او در این رمان از آرمانشهری مینویسد که در آن تکنولوژی، فناوری و روانشناسی به حد اعلای خود رسیده و زندگی بشر دستخوش دگرگونیهای بزرگی شده است. وی در طول زندگی 69 سالهی خود آثار گوناگونی همچون «ارشمیدس کوچک»، «بوزینه و ذات»، «زرد کرومی» و اثر غیرداستانی «درهای ادراک» را خلق کرده است.
کتاب " شیاطین شهر لودون " داستانی دربارهی تعصب دینی و سرکوب جنسی و هیستری جمعی است. نویسنده در این کتاب قرون وسطی را، که به قرون تاریک معروف بوده، با همهی سیاهیها و تلخیهایش به تصویر میکشد و داستانی عجیب از وسواس دینی و جنسی روایت میکند. در سال 1634 یک صومعه در شهر کوچکی از فرانسه به نام لودون به تصرف شیطان درمیآید و کشیشی جوان را به اتهام توطئه با شیطان برای گمراه کردن تمام راهبههای صومعه، به آتش میکشند. کشیش جوان، گراندیر، تا پایان عمر بر بیگناهی خود اصرار میورزد؛ ولی نهتنها او را میسوزانند بلکه تا چهار سال پس از مرگ او، راهبههای صومعه را نیز اعدام میکنند. نویسندهی کتاب با توصیفهای دقیق و موشکافانه سعی در روشن کردن این واقعیت دارد که چطور در یک اجتماع تحمیق جمعی اتفاق میافتد و افراد در پیروی از رأی جمع، منطق خویش را از دست میدهند.