کتاب حاضر،داستانی است که در آن دريکي از شبهاي سرد زمستان، لينک که از رفتارهاي ناشايست ناپدرياش خسته شده، با ترس و اضطراب و سردرگمي به خيابانهاي بيرحم لندن پناه ميبرد و آنجا با بيخانمان همهفنحريفي به نام جينجر آشنا ميشود. چيزي نميگذرد که جينجر ناپديد ميشود و کمکم تعداد ديگري از دوستان بيخانمان لينک هم غيبشان ميزند. سرانجام، لينک خود را با غريبه شومي به نام «پناهگاه» در مخمصه وحشتناکي مييابد. بهراستي، سرنوشت چه بازيهايي غيرقابلپيشبيني براي لينک رقمزده است.