جنزدگان در سلسله آثار ایبسن ارزشمند و معنادار است، چون، به اقتضای روش جدلیِ او با اندیشههای خودش، این اثر باید به روی دیدگاه، سبک، و روش اجرا دریچۀ تازهای میگشود. در میان آثار «معاصر» یا رئالیستی او، یعنی آثاری که از نظم و اسطوره و تاریخِ حماسی فاصله میگیرند و به آدمهای شهرنشین و مسائل آنها میپردازند، جن زدگان پیش درآمد شگرفی است.
جن زدگان نه آن صلابت شاعرانۀ براند (1866) یا پرگنت (1867) را دارد، نه از آن پیرنگ منجسم، یا آن توازن بین دستگاه نمادین یا اسطورهای و واقعیات زندگیِ روزمرۀ مرغابی وحشی (1844) برخوردار است. این اثر بیشتر به خانه تکانی ایبسن برای نو کردن سبک و روش معمول و پیشیناش میماند. سبکی که باید در خدمت اهداف تازهای میبود. اما، به همین دلیل، برای آنها که دوست دارند به شیوههای تجربیِ کارِ ایبسن نگاهی بیندازند، جن زدگان کار ارزشمندی است.
جن زدگان از فضایی دو قطبی و خطرناک خبر میدهد: محافظه کاری ویکتوریایی در برابر رادیکالیسم متمایل به نهیلیسم، دردی که ایبسن گناهش را به گردن روش محافظه کاران در مهار اندیشۀ انسانها و سازمان دهی ناکارآمد نهادهای اجتماعی میاندازد.