دربارۀ کتاب موزه اشیای آشغالی
این رمان درباره زندگی دختری به نام «سارا» است که درواقع «سالار» است. او همانند پسران از کُشتی گرفتن با پسران در کودکی و نوع پوشش تا آن عکسالعملهای عجیب در شب عروسیاش که راهی برای فرار از آن نیست، شخصیتی متفاوت از خود خلق میکند که «سالار» بودنش منطقی و باورپذیر شود. مسئله برای «سارا» بیشتر از جنگ، «مرگ» است. او پیش از شروع جنگ و حتي شاید پیش از چشم باز کردنش به دنیا، ناخواسته با مسئله مرگ مواجه بوده است. مرگ مادرش و اینگونه تولد برای او، همزمان با مرگ میشود. سرطان مادربزرگش، و خودکشی عمویش و بازی با مرگ توسط «بابک»، پسرعمهاش... . اما مرگ پدرش، برای «سارا» دردناکتر است. او که برای پدرش هر چیزی بود غیر از دختر، پنجه ی پدرش را، همان که بارها با آن بازی کرده، از میان انفجارها پیدا میکند... .