این داستان مشتمل بر چهار داستان متفاوت اما بههم پیوسته از زندگی پسری به نام «جودی تیفلین» است که در مزرعه بزرگ پدرش در کالیفرنیا زندگی میکند. او که در این مزرعه بزرگ شده شرایط زندگی و سختیهای کار یک مزرعهدار را به خوبی آموخته است و روش رفتار با اسبها را نیز کاملا میداند، اما هیچ چیز را برای ارتباط عجیب و خاصش با «گابیلان» اسب چموش و زودجوشی که پدرش به او داده، آماده نکرده است. او با کمک «بیلی باک» یکی از کارگران مزرعه به تمرین و رام کردن اسبش میپردازد و بیقرارانه منتظر لحظهای است که مانند یک پادشاه بر زین گابیلان بنشیند، اما... .