«دختر من تقریباً بیست سال پیش و درست روز یکشنبهای در ماه اوت گم شد. من چیزی نمیدیدم چون اضطراب آدم را کور میکند. در اینجور مواقع غریبهها بیشتر بهدرد میخورند.»
-از متن کتاب-
لِدا قهرمان داستان، استاد دانشگاه است و مدتها پیش از شوهرش جدا شده است. مهاجرت دخترهایش به کانادا، برای پیوستن به پدرشان، زندگی او را دچار فراز و نشیبهایی میکند که انتظارشان را نداشته است.
اِلِنا فِرّانته نام مستعاری است که نویسندة این کتاب برای خود انتخاب کرده و با تمام حدس و گمانهزنیها در منتسب کردن او به افراد مختلف، هنوز نام اصلی او در ابهام مانده است. او برای اوّلین بار با کتاب «عشق زجرآور» بیستوپنج سال پیش در عرصة ادبیات ایتالیا ظهور کرد که جایزههای گوناگون ادبی را یا از آن خود کرد و یا جزو منتخبان دریافت آنها قرار گرفت. ماریو مارتونه از «عشق زجرآور» فیلمی ساخت که در چهلوهشتمین جشنوارة فیلم کن به نمایش درآمد. بعد از ده سال دومین کتاب او «روزهای طردشدگی» به پیشخان کتابفروشیها رسید و فیلمی که روبرتو فائنتزا بر مبنای آن ساخت به شصتودومین جشنوارة فیلم ونیز راه یافت. سال بعد تجربههای نویسنده با نام «خردهپارهها» راهی بازار شد. «دختر گمشده»چهارمین اثر او است، او ستوننویس ثابت روزنامة گاردین است و کتابهایش به بیش از بیست زبان ترجمه شده است.