یعقوب کذاب روایت رنج و امید و ناامیدی ساکنان یک گتو است. یعقوب، شخصیت اصلی رمان، از ساکنان یهودی گتو است که اتفاقی خبر امیدبخشی را از جبههی جنگ به دست میآورد. او برای آنکه ساکنان دیگر گتو حرفش را باور کنند به دروغ متوسل میشود و ادعا میکند که رادیویی در خانه پنهان کرده است. یعقوب دلخوش به اینکه با این خبر در چهرهی ساکنان گتو امید رخ نموده است، هر بار اخبار دیگری را بازگو میکند؛ اخباری دروغین که در حین کار اجباری دهانبهدهان میگردد. این رمان گرچه شرح زندگی تلخ مردمانی بختبرگشته است، رگهای از طنز در آن هست که خواننده را تا پایان با خود همراه میکند. بر اساس این رمان دو فیلم سینمایی ساخته شده است. همچنین این رمان جایزههای «هاینریش مان» و «چارلز وایلون» را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.