این کتاب روایتگر ماجرایی جدی با لحنی طنزآمیز است، ماجرایی که ابتدای آن با مرگ جمال آغاز می شود، مرگی که همه معتقدند به خاطر کهولت سن بوده اما مریخی که به ترس گرفتار شده فکر می کند توطئه ای در کار بوده و او به خاطر جنس نامرغوب مرده است. راوی کتاب کارمند یک موسسه همسریابی است و از قدیم با مریخی و جمال گروه 1+2 را تشکیل داده اند، گویا خود جمال هم هنوز متقاعد نشده که مرده و همه به نوعی می خواهند سر از راز مرگ او دربیاورند. درگیر و دار مرگ جمال و افراط و تفریط قاسمی یعنی صاحب موسسه همسریابی در دوست داشتن و دل بستگی های عاطفی راوی، اتفاقات عجیب و غریبی در دنیای همیشه آشفته و نا خوش نگار و مریخی و رحیم و اقدس و بقیه رخ می دهد.