کتاب این داستان یک جورهایی بامزه ست، رمانی نوشته ی ند ویزینی است که نخستین بار در سال 2006 منتشر شده است. نوجوانی بلندپرواز به نام کرگ گیلنر قصد دارد که در زندگی موفق شود؛ این موفقیت، مستلزم آن است که کرگ به دبیرستانی معتبر راه یابد تا بتواند شغل مورد نظر خود را انتخاب کند. اما به محض این که کرگ به دبیرستانی برجسته در منهتن وارد می شود، اضطراب و فشاری غیرقابل تحمل را بر دوش خود احساس می کند. او از غذا خوردن و خوابیدن دست می کشد و یک شب، تا آستانه ی مرگ نیز پیش می رود. اما اوضاع از این هم بدتر شده و شخصیت اصلی داستان در بیمارستانی روانی بستری می شود. همسایه های جدید او در این بیمارستان، افراد عجیبی هستند: فردی معتاد به روابط جنسی، دختری که با قیچی به صورت خود زخم زده و شخصی که خود را رئیس جمهور کشور می داند. کرگ در این مکان باید با منشأ و دلایل اصلی اضطراب خود رو به رو شود.