دربارۀ کتاب محاکمه
کتاب حاضر، صبح روز تولد سيسالگي جوزف کا، صندوقدار بانک، بهطور ناگهاني سروکله دو مرد ناشناس از سازماني ناشناس در آپارتمانش پيدا ميشود. دو مرد که هيچ توضيح خاصي نميدهند تنها به او ميگويند که بازداشت است و نميتواند از آپارتمان خارج شود و دادرسي در جريان است. آنها مطالبي نيز دربارهي لباسها و وسايلش به جوزف ميگويند و از او ميخواهند آنها را به انبار تحويل ندهد. مدتي بعد جوزف براي دادرسي به آدرسي تحت عنوان دادگاه خوانده ميشود که درواقع يک اتاق زيرشيرواني است، جايي که انگار همه جوزف کا را ميشناسند.