دربارۀ کتاب چهل قانون عشق
اين کتاب شامل یک مقدمه و پنج بخش است (بخش اول: خاک، بخش دوم آب، بخش سوم: باد، بخش چهارم: آتش، بخش پنجم: خلأ) که دو داستان را شامل میشوند و به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شدهاند. دو رمان که موازی هم جلو میرود؛ و بهگونهای به يکدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستانها در قرن 21 ميلادي در امریکا و دیگری در قرن 13 ميلادي در قونیه اتفاق میافتد. «چهل قانون عشق»، داستان زندگی زنی در غرب را روایت میکند که با عرفان شرق آشنا میشود. داستان اول کتاب، مربوط به «الا روبینشتاین» است که در بوستون امریکا زندگی میکند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده است. با اینکه همسر الا ـ دیوید ـ دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آنها در سطح ایدهآلی قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آنها نبود. الا این موضوع را پذیرفته بود و همه اولویتهای خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچههایش بود. اما با این حال، رابطه الا با خانوادهاش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه برکه بود، برکهای راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی میبیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم میگیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد. داستان دوم، داستان زندگی «شمس تبریزی» و سفرهای او از سمرقند تا بغداد و سپس به قونیه و آشنایی و برخورد او با مولانا در شهر قونیه است. این داستان در قالب کتابی روایت میشود که الا روبینشتاین به عنوان ویراستار، مسئول ویرایش آن میشود و از خلال خواندن این کتاب با زندگی شمس و مولانا و چهل قاعده عشق از دیدگاه و زبان شمس تبریزی، آشنا میشود.