دربارۀ کتاب آغوش خدا
در این داستان پسری به نام «طاهر» که به بازی فوتبال بسیار علاقه دارد مجبور میشود در شرایطی که پدرش فوت کرده و مادرش دیگر توان کار کردن در خانههای مردم را ندارد، به دنبال شغلی برای خودش بگردد، او وارد یک مکانیکی میشود که روی شیشه مغازهاش آگهی استخدام زده است. مرد مکانیک در ابتدا از طاهر میخواهد تا آزمایشی کار کند، طاهر ميپذیرد. روز بعد مرد مکانیک برای امتحان طاهر 500 هزار تومان به او میدهد تا به دست دوستش برساند و... .