«علی» به همراه خانوادهاش از روستایشان به تهران میآیند تا علی و خواهرش بتوانند درس بخوانند. در بین راه علی با دختر کوچکی به نام «مینا» آشنا میشود. مینا برادر ندارد و در عالم کودکی او را داداش صدا میکند. از این ماجرا سالها میگذرد و علی عکس مینا را میبیند که از طرف بیمارستان منتشر شده است. علی به بیمارستان میرود و با دیدن مینا متوجه میشود که او خانوادهاش را در زلزله از دست داده است و... .