شه خاک، روایت زنی تنها در جادههای مرزی ایران است. زن جوان تقریبا یک ساعت از جاده را طی کرده بود که گرد و خاک از همه طرف به هوا برمیخاست و او به سختی میتوانست سرعت ماشین را در سرازیریها کنترل کند. او به نقطهای میرسد که مردی را در آنجا میبیند که گویی عوارض از رانندگان میگیرد. زن 2 هزار تومان به مرد پرداخت میکند و در همان لحظه زنی روستایی از زن جوان میخواهد که همراه او بخشی از راه را برود. زن جوان در «شه خاک»، مهمان زنی به نام «حاج خانوم» است که زن روستایی نیز او را میشناسد و... .