ماجرا در معدن زغالسنگ شمال فرانسه اتفاق میافتد. «اتین لانتیه»، یکی از پسران «ژروز ماکار»، شخصیت اصلی رمان «آسوموار» که در کارگاه راهآهن «لیل» کار میکرد، به جرم سیلیزدن به رئیس خود از کار اخراج میشود. کمی بعد در معدن «وورو»، به استخدام گروه «مائو» درمیآید. اتین در کار و زندگی سخت و دشوار معدنچیان سهیم میشود. معدنچیان نسلبهنسل زیر بردگی بودهاند. اتین به سبب طبیعت عصیانگرش با شرایط محیط کارش به مخالفت برمیخیزد. با رهبران سوسیالیست ارتباط میگیرد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان میدهد و اعتصاب را برمیانگیزد. معدنچیان پس از دو ماه و نیم مبارزه از روی اجبار کار خود را از سر میگیرند، ولی متوجه میشوند که مبارزه امکانپذیر است. مبارزه معدنچیان به مراحل بحرانی میرسد، سپاهیان به روی اعتصابکنندگان تیراندازی میکنند و کشتههایی برجا میگذارند... .