دربارۀ کتاب کارآگاه آقای حشمتی
نامه محرمانه آقای «حشمتی» به اداره کل پلیس در تهران به بیرون درز کرده و صدر اخبار تمامی جراید شده است، آن هم در ستون حوادث طنز که داغ جگرسوزی را بر سینه آقای حشمتی گذاشته است. او در نامهاش توضیح داده است که چگونه با مرض بواسیر دست به گریبان است و در ناحیه اثنیعشر چیزی در حد چند جراحت عمیق دارد. همسرش او را گذاشته و رفته، همچنین در انتظار شش ماه حقوق معوقه اداره پلیس است. او تنها پلیس مخفی در بین تمام ادارههای پلیس شهر است که در هیچ کجا هم قدر و منزلتی ندارد، اما چیزی که بدجور آقای حشمتی را نگران کرده آن است که او در لفافه به خواننده نامه گفته است که سبب تمامی این زندگی رقتبار، کاپشن چرمی است که او سالها بر تن کرده است و... .