در این رمان دو شخصیت محوری با عنوان «خوابیده خانم» و «بزرگ» پس از کش واکشهای بسیار بالاخره موفق میشوند با هم ازدواج کنند اما روزگار بازی دیگری با آنها در پیش گرفته و «بزرگ» به وسیله «اژدرمار» در اژدرچشمه روستا بلعیده میشود. خوابیدهخانم میماند و دخترش «عجب ناز». او مجبور است بنا به باور مردم، منتظر برادرشوهر کوچکتر بماند تا با او ازدواج کند. اما اندک زمانی بعد، شوهر دومش هم به وسیله «اژدرمار» کشته میشود و این رسم تا هفت نوبت و برای هفت برادر همسر سابقش تکرار میشود. همه ماجرا در زمانی حدود 18 سال یا به حساب دقیق راوی 17 سال و 7 ماه و 7 روز روی می دهد. همه ی این اعداد با علم و با هدف انتخاب شده اند؛ از آنجا که کتاب هفت فصل است. نام آخرین و کوچکترین برادر هم کوچک است. از بزرگ آغاز و به کوچک ختم می شود. هر چه به پایان داستان نزدیک تر می شویم، حجم فصول داستانی هم کمتر می شود. داستان هفت فصل است که فصل اول 108 صفحه است، فصل دوم 117 صفحه است، فصل سوم 15 صفحه، فصل چهارم 13 صفحه، فصل پنجم 10 صفحه و فصل ششم 9 صفحه و فصل آخر 16 صفحه است. در کل می توان گفت که از تعداد صفحات کمتر می شود و این در ساختار داستان معنادار است. هر کدام از برادرها در یکی از فصل ها به شکلی مرموز کشته می شوند و به جز یکی از آن ها جسد بقیه به دست نمی آید.