دربارۀ کتاب یک روبان بنفش
کتاب حاضر، داستاني است که در آن آدرين کارتر بعد از جدايي از همسرش شيکاگو را ترک و به خورشيد و زيبايي فلوريداي جنوبي پناه ميبرد و خودش را با بازسازي يکخانه ساحلي مشغول ميکند. در زيرشيرواني خانه جعبهاي فلزي مييابد که شامل نامههايي عاشقانه از سربازي در جنگ جهاني دوم خطاب به دختري جوان است که نيمقرن پيش در همين خانه زندگي ميکرده است. نامههايي شاعرانه و عاشقانه، فراتر از زمان که حس کنجکاوي آدريان را براي يافتن نويسنده نامه تحريک ميکند. ويليام – پاپس – بريانت، حالا پيرمردي است که در نزديکي شهر با نوه خوشقيافه اما محافظهکارش، ويل زندگي ميکند. همانطور که آدريان رازهاي نامهها و خانواده بريانت را کشف ميکند متوجه ميشود خودش هم هنوز از يافتن عشق دلسرد نشده است.