دربارۀ کتاب رهبری و سازمان (رویکردی جامعه شناختی)
در اين کتاب بيان ميشود که بايد شکل ، اندازه ، حدود ، و روشهاي عملکرد را تغيير دهيم .منابع محدودند؛ ساختارهاي سازماني يکنواختتر شدهاند ؛ قدرت بهتر توزيع و تفويض شده است ، کارکنان نيازمند انگيزه ، جهت و اطمينان خاطرند . تغيير قدرت به نياز فوري بدل شد؛ رهبري پاسخي مطلوب ارائه داد . سؤالات «چرا رهبري و چرا حالا» بااينکه رهبري شامل چه چيزي است و زمينه متغيري که با نگاهي متفاوت به آن نگريسته ميشود ارتباط تنگاتنگ دارد ؛ براي مثال ، دغدغه رهبري را ميتوان حداقل تا حدي با تمرکز بر فردگرايي تبيين کرد . تمرکز جديد بر موضوع رهبري در دهههاي 1980 و1990 را حداقل تا بخشي ميتوان تجلي طرز فکر فردگرايي تفسير کرد . در دهه گذشته تا پيشتر از آن علاقه بيشتري به جنبههاي پيروي و رهبري خدمتگزار ابراز شده است .