صیرفیزاده در این کتاب خیرهکننده، یک شهر بینام آمریکا و دخمهنشینان رهاشدهاش را تصویر میکند. گرفتاریها و پیروزیهای زودگذر آدمهای این داستانها ــ در رابطه با زنان، رؤسای بیرحم، و هر صبح خود را به سر کار رساندن ــ به قصههایی بدل میشوند که همهجا قابل درک و به طرز شگفتانگیزی عجیباند. گاهی اوقات داستان خندهدار میشود و گاهی هم ویرانکننده است.
داوران هنگام اعطای جایزة نویسندگی ویتینگ به صیرفیزاده به خاطر کتاب خاطراتش، نگارش او را با صفات «هوشمندانه، خندهدار و عاری از هرگونه فخرفروشی» ستودند. داستانهای این کتاب، مجالی هستند تا نویسنده دریچهای به رؤیاها و نگرانیهای مشترک ما بگشاید و آنها را از منظری نو به نمایش بگذارد..