سر جیمز فریزر مردمشناس، متخصص ادبیات یونان و روم، و از متخصصان خاورمیانهی مکتب کمبریج بود. در اواسط دههی 1880 یک پروژهی پژوهشی دربارهی تاریخ ابتدایی بشر، و رابطهی فرهنگهای باستان و فرهنگهای معاصر دنیای غیربومی را در پیش گرفت و از 1890 تا 1915 به نوشتن "شاخهی زرین" پرداخت. فریزر ضمن تحقیق دربارهی منشأ آداب و اعتقادات و مناسک متعدد در جهان قدیم و در فرهنگ عامهی جوامع غربی، به توصیف تاریخ تفکر آدمی و تا حدی تاریخ ادیان ابتدایی و مناسکی که مردمان خاطرهی آنها را طی قرنها حفظ کردهاند میپردازد. "شاخهی زرین" یک پژوهش فرهنگی و تطبیقی وسیع در اسطوره و دین است؛ کتابی است دورانساز که میخواهد وجه مشترک تقریبآ همهی ادیان ابتدایی را با هم و با ادیان «مدرن» چون مسیحیت نشان دهد. نهادهی اصلی کتاب این است که همهی ادیان، در اصل، آیینهای باروری بودهاند، متمرکز بر گرد پرستش و قربانی کردنِ ادواری فرمانروای مقدس که تجسد خدایی میرنده و زندهشونده، الوهیتی خورشیدی، بود و به وصلتی رمزی با الههی زمین تن در میداد و هنگام خرمن میمرد و به وقت بهار تجسد دوباره مییافت. فریزر مدعی است که این افسانه عصارهی تقریبآ همهی اساطیر عالم است. ارزش و اهمیت ادبی شاخهی زرین نیز چشمگیر است. ییتس، جویس، لارنس، الیوت، رابرت گریوز، ویندام لوئیس، پاوند و جوزف کمپل از جملهی نویسندگان و هنرمندانی هستند که از شاخهی زرین سخت تأثیر گرفتهاند.