کتاب " مومیا و عسل " مجموعهای شامل سیزده داستان از "شهریار مندنیپور"، نویسندهی خوشقلم ایرانی است. او متولد سال 1335 و اهل شیراز است. مندنیپور در زمرهی نویسندگان نسل سوم داستاننویسی ایرانی قرار میگیرد که توانسته است از نظر فرم داستانی و ساختار زبانی، توجه بسیاری از منتقدان ادبی و مخاطبان را به خود جلب کند. او از نویسندگان شاخص «داستان نو» در ادبیات فارسی است. «داستان نو» فرمی داستانی است که مندنیپور در کتاب «ارواح شهرزاد: سازهها، شگردها و فرمهای داستان نو» داستاننویسان جوان را با شگردها و فرمهای ساختاری آن آشنا میکند. از جمله آثار دیگر "شهریار مندنیپور" میتوان به «سایههای غبار»، «ماه نیمروز»، «دل دلدادگی»، «شرق بنفشه»، «عقربکِشی» و «هفت ناخدا» اشاره کرد. او هماکنون در آمریکا زندگی میکند.
کتاب " مومیا و عسل " سومین مجموعهداستان منتشرشدهی مندنیپور است. او در این اثر همانند دیگر مجموعهداستاهایش فرمگرایی و استفاده از ساختارهای زبانی را (که یکی از مشخصههای اصلی داستان نو به حساب میآید) موردتوجه قرار داده است. داستانهای مجموعهی " مومیا و عسل " را نمیتوان بدون اشاره به تکتک داستانهایش در قالب یک تعریف کلی جا داد؛ چراکه این آثار طیفی از موضوعات، شخصیتها، ساختارها و رویدادها را دربرمیگیرند. در ورای هر داستان میتوان رنجی را یافت که شخصیتها را به دردی مالیخولیایی دچار میکند. در این داستانها گاهی رازی به میان میآید که خواننده را برای کشفش به لایههای زیرین روایت میکشاند. در برخی از داستانها نیز طبیعت و چشماندازهایش همچون قابی وهمآلود مخاطب را مجذوب خود میکند.
در بخشی از داستان " مومیا و عسل " میخوانیم: «زنک یازده ماه را تمام کرده و هنوز بچهاش نیامده. بچه توی شکمش زنده است، ولی نه میافتد نه میآید. میگویند صدای گریهاش را هم میشنوند. من برای آنکه نشنوم زدم به سردابه.»