دربارۀ کتاب دفترچه خاطرات یک بچه ی لاغر: بدشانسی محض
«گرگ هفلی» پشت هم بدشانسی آورده است. دوست نزدیکش «رولی جفرسون» او را رها میکند و با افراد دیگری همراه میشود، آن هم زمانی که کارهای مدرسه زیاد شده است، اما گرگ با خودش تصمیم میگیرد که شانساش را امتحان کند و دست به خطر بزند. آیا گرگ نتیجه زحمتهایش را میگیرد یا دست تقدیر اتفاق دیگری را رقم میزند؟