کتاب " تهوع " اثر "ژان پل سارتر"، یکی از مهمترین و محبوبترین رمانهای جهان، در انتهای دههی 30 میلادی منتشر شد. این رمان را "امیرجلالالدین اعلم" به فارسی برگردانده است. این رمان که پوچی و بیحاصلی دنیا را به صریحترین شکل ممکن بیان میکند، ثمرهی تلاشهای خستگیناپذیر نویسنده است. سارتر در کتاب کلمات میگوید: «در تهوع، زندگی بیجهت و ناخوشایند همنوعانم را نوشتم و زندگی خود را مبرا کردم. روکانتن بودم، از او برای نشان دادن طرح زندگی خود بدون خودپسندی استفاده کردم؛ در عین حال خودم بودم، برگزیده، وقایعنگار جهنم، فتومیکروسکوپ شیشهای و فولادی، خمشده روی شربتهای پرتوپلاسمایی خودش.»
سارتر برای ارضاء حس شهرتطلبیاش نویسندگی پیشه کرد. تجربهی روزنامهنویسی نسبتا طولانی کمکش نکرد. آثارش را ناشران رد کردند تا اینکه با درآمیختن ادبیات، فلسفه و دیدگاههای اگزیستانسیالستی، رمان تهوع را خلق کرد که با استقبال بینظیر منتقدان و خوانندگان مواجه شد. در سال 1964 جایزهی ادبی نوبل به او اختصاص یافت که آن را نپذیرفت. سارتر در نامهای که به آکادمی نوبل فرستاد، درخواست کرد نامش در فهرست برندگان جایزه قرار نگیرد.
این کتاب، داستان مرد 35 سالهی ـ آنتوان روکانتن ـ افسردهای است که تنها در شهر «بوویل» زندگی میکند. آزادیاش در گرو ارتباط با اشیای بیجان است. این موضوع حالت تهوع را در او بیدار میکند. ناامیدی و سترونی زمینگیر و منزویاش کردهاند. برخی اوقات برمیخیزد و برای رسیدن به هدف و جاودانگی تلاش میکند؛ اما خسته و درمانده بازمیگردد. مدتها پس از آنکه شنیدن موسیقی در او به عادتی دلپذیر تبدیل شده، حالت تهوع از میان میرود و شاد میشود. «روکانتن» که واله و شیدای ادبیات و سینماست، نویسندگی پیشه میکند. ارزشهای خود را بنیان میگذارد و امیدوار است به گذشتهی سیاه و دردناکش معنا بخشد.