دربارۀ کتاب قاتل جنگل
زندگی «الیز آندریولی» 36 ساله در یک روز از ماه اکتبر سال 1994 متوقف شد، روزی که «بنوات» شریک زندگیاش در انفجار بمب کشته شد. همان بمبی که الیز را به دردناکترین سکوتها گرفتار کرد. از این به بعد او محبوس در خود، با افکارش زندگی میکند. هرچند او ناتوان و نابیناست اما کاملا مصمم است برای مبارزه و فهماندن این موضوع به دیگران که او زنده است. الیز در منطقه مسکونی آرامی تحت مراقبت دقیق «ایوت»، پرستارش زندگی میکند. روزها در سکوت بدون بروز احساسات میگذرد؛ تا اینکه «ویرژینی»، دختر کوچولویی که برحسب تصادف با او آشنا شده، رازش را برای او بیان میکند و... .