جوان سربازی که سالهاست پایش بر روی یک مین ضدفشار قرار دارد، در پایان نمایش میگوید: «اینجا وایسادم. سالها باید بمونم، مثل یه سنگوارۀ زنده... نقشم میافته روی سنگ، مثل نقش یه ستارۀ دریایی روی سنگ... و اون وقت یک میلیون سال بعد... دیگه هیچچی اذیتم نمیکنه... خوشم... خوشم...». و همین بدل میشود به تمثیلی برای مفهوم "ایستادگی" که خود استعارهایست برای آدمهایی که "ایستادن" تنها وجه وجودیشان است که البته انتخابشان نیست.