به نظر «ویولت» هیچ مکانی زیباتر از گلفروشی خاله «ابیگیل» نیست و این مغازه یک راز بزرگ را در خودش پنهان کرده است. ویولت، خیلی نگران است، خاله ابیگیل بدون هیچ ردی ناپدید شده است، بنابراین راهی که کتاب «گلهای جادویی» پیش پای او میگذارد رفتن به اسکاتلند است. به این ترتیب ویولت همراه با «لرد نلسون»، گربه خاله ابیگیل، سفر پرماجرایی را آغاز میکند. او باید در اسکاتلند خانه آقای «مکیناد» اسرارآمیز را پیدا کند و... .