دربارۀ کتاب ساز ناکوک باران
این داستان درباره دختری به نام «مهربان» است که در مقطع ابتدایی تحصیل میکند. مادر مهربان بیمار است و از 10 روز پیش در بیمارستان بستری شده است. پدرش به او قول داده تا او را به ملاقات مادرش ببرد، اما درست روز قبل که مهربان در مدرسه بود زنداییاش به دنبالش میآید، وقتی آنها به خانه میرسند مهربان متوجه میشود که مادرش مرده است. او و برادرش «مهرداد» چند روزی را در خانه مادربزرگش میمانند اما، پدرش آنها را به خانه خودشان میبرد، سالها میگذرد و مهربان وارد دبیرستان میشود. او با پسری به نام «سعید» آشنا ميشود و... .