دربارۀ کتاب ترم عاشقی (روایتی از زندگی شهدای دانشگاه)
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاهی از زندگی شهدای دانشگاه است که با عنوانهايی چون «روستازادهای اصیل»، «رفیق راه»، «با تو هستم ای برادر»، «رؤیای خاموش»، «تیر خلاص»، «شکارچی تانک»، و... ارائه شده است. در گزیدهای از داستان «پنجره» میخوانید: «با سمیه کنار پنجره رفتم همان پنجرهای که عصرها کنارش میایستادم تا لحظه آمدنت را نظاره کنم، چشم به راهت میدوختم تا با همان لبخند همیشگیات از در خانه وارد شوی و من برایت دست تکان دهم. همان پنجرهای که برای من به قاب زندگیام تبدیل شده است. هرگز آن روز را فراموش نمیکنم...».