دربارۀ کتاب وارونگی
داستان «سه زن» در این کتاب آمده است که هرکدام سرنوشت متفاوتی دارند. خواننده با هر داستان وارد یک دنیای متفاوت و تجربیات متفاوت میشود و با شخصیت اصلی همراه میشود تا دنیای او را ببیند. این کتاب خواننده را با خودش به تجربه زندگیهای متفاوت میرود و میگذارد زندگی و دغدغههای آدمهای متفاوت را ببیند. زبان ساده و نثر خوشساخت «مژده اسفندیاریراد» (نويسنده) برای مخاطب جذاب است و کمک میکند شخصیتها را بیشتر باور کند و با آنها همراه شود.در بخشی از این کتاب میخوانید: «فریبا داشت استکانهای شکسته را جمع میکرد، اما شوک شده بود و بیکلام به حرکات خاله فریده و حرفهای سیمین و خودزنی مادرجون نگاه میکرد. زمین دور سرم میچرخید. نه به خاطر ضعف بلکه از بیچارگی. آنچه که مثل لکههای سیاه گنگی سالها در سرم میچرخید، حالا دیگر کل ذهنم را فرا گرفته بود و اینقدر بزرگ شده بود که میترسیدم هر لحظه از سرم بیرون بزند...».