دربارۀ کتاب تام، پسربچه ی گدا
تا جایی که «تام» به یاد میآورد تقریبا هر شب روی دیوار بیرونی شهر ایستاده و بازگشت «اژدهایان» را تماشا کرده بود؛ اژدهایان هشت تا بودند و رنگهای مختلفی داشتند. تام نام همه آنها را میدانست؛ «رنگ پریده»، «سرخ»، «سبکبال»، «زیبا»، «مشکی»، «سفید ابری»، «زمرد» و «آسمان». تام همیشه دلش میخواست بتواند بر فراز زمین در آسمان پرواز کند. او هر روز عصر برای دیدن اژدهایان غولپیکر روی حصار شهر به انتظار مینشیند اما آیا یک پسربچه گدا را حتی به اصطبل اژدهایان در کاخ پادشاهی راه میدهند؟ آیا تام به آرزویش خواهد رسید؟... .