هشتاد سال گذشته و ایالات متحده در اثر جنگهای شیمیایی و اتمی به ویرانهای وسیع و برهوتی خشک تبدیل شده است. قهرمان ما در جدال همیشگیشان با اهریمنان شرور، بر سر دوراهی ایمان و بیایمانی قرار میگیرند. بر سر دوراهی نجات و تباهی. «شاهین» به دنبال نجات دارودسته اشباح است و «کیریستنِ الف»، به دنبال نجات شهر «الفها» و قوم خود. شوالیههای قسمخورده و همپیمان با اهریمنان قدرتمند و شیاطین دژخیم رودررو میشوند و نبرد نهایی در پیش است... . در بخشی از این داستان میخوانید: «کرکسها چندین ساعت در آسمان ستاره باران به سمت شرق پرواز کردند، کیریسین بلوروس را با پنجههای فولادی خود نگه داشته بودند و آهسته و پیوسته در امتداد دامنههای شرقی کوههای سینترا بال میزدند...».