دربارۀ کتاب نون خامه ای
این کتاب ماجرای یک مامان چاق، یک کورول موش کوچک، دو تا خواهر دوقلو، و کلی نون خامهای است. در این داستان عروسی پسر خاله «اکرم» است. خاله اکرم خواهر مادر دوقلوها نبود، بلکه دوقلوها به نصف آدمهایی که میشناختند خاله و به بقیه هم عمو میگفتند. رفتن به این عروسی برای «مليح» مادر دوقلوها خیلی مهم بود. او چند ساعتی را جلوی آینه قدی اتاقش نشسته بود تا خود را برای رفتن به عروسی آماده کند. دوقلوها حوصلهشان سر رفته بود و سعی داشتند با انجام کارهای مختلف خود را سرگرم کنند، رفتار مادرشان آنها را به یاد «کورول موش» اولین ماشین زندگیشان میانداخت و... .