
جلد چهارم از مجموعه «ماجراهای ماشین مشتی ممدلی» مشتمل بر سه داستان کوتاه با عنوانهای «در جستوجوی نان»، «مشتی ممدلی و غول شهر آشوب» و «پردهبرداری از مجسمه» است. در داستان «در جستوجوی نان»، «مشتی ممدلی» داشت «اتولخان» را با دستمال و صابون مراغهای میشست و اتولخان هم داشت با بالا و پایین پریدن داد و فریاد میکرد. همینطور که اتولخان داشت کارش را انجام میداد پیرزنی با نام «ننه زبیده» عصازنان به مشتی نزدیک شد، یک گربه لاغرمردنی هم خودش را به پیرزن چسبانده بود و پابهپای او میآمد. ننه زبیده از مشتی خواست تا مردانگی کند و او را به نانوایی برساند تا بتواند چند نان برای خودش تهیه کند و... .