«رایان کلگ»، نویسنده بریتانیایی در هفت فصل این کتاب میکوشد نشان دهد که چگونه ترکیب «داده + اطلاعات = دانش» میتواند سبب شود چیزی معنادار درباره جهان بیابیم و از مصایب موقعیت متزلزلمان در اینترنت آگاه شویم. اگر «برادر بزرگ»، فرمانروای مستبد ناظر بر همه چیز در رمان «۱۹۸۴»، را به یاد بیاورید وضعیت انسان مدرن در فضای وب، نمونه اعلای کسی است که هر لحظه تحت نظر است. از نظر کلگ ما در محاصره کلانِ دادهایم. کلانِ داده میداند که ما چه غذاهایی، کتابهایی و فیلمهایی دوست داریم، از وضعیت قند خونمان، ضربان قلبمان، نفستنگی هفته پیشمان باخبر است، میداند که از کدام مسیرها بیشتر تردد میکنیم، میداند که ممکن است چقدر پول تو حسابمان باشد، تاریخ تولد ما و دوستانمان را میداند... . کلانِ داده هم آزادی است هم اسارت. کلگ در این کتاب، سعی دارد به ما بگوید: کلانِ داده چگونه ساخته میشود؟ اختیار آن به دست کیست؟ آیا میتوان از آن گریخت؟ یا میتوان از آن صرفنظر کرد؟ آیا باید از کلانِ داده بترسیم؟ فواید و مضار آن چیست؟ دولتها از کلانِ داده چه بهرههایی میبرند؟ جهان ما هر روز بیش از دیروز اختیارش را به دست کلانِ داده میدهد. این خوب است یا بد؟