«دادفر»، پسر «آرشام میرزا»، حاکم مملکت «سطورگان»، گرفتار کابوسهایی شده است که او را ضعیف و بیمار کردهاند. وقتی انسانهای اطرافش از مداوای او درمیمانند، دادفر تصمیم میگیرد که از «زمردشاه اژدها» راهنمایی بگیرد و این راهنمایی او را از میان دشتهای جنگزده «روران» و دیو کوههای مرموز به سوی شرق میکشد، اما شخصی دیگر نیز در حال سفر به شرق است؛ جادوگری دیوانه و طماع در طلب دانش و قدرت، هر مانعی بر سر راهش را از بین میبرد... .