این رمان یک داستان کمیک زیرکانه از رفتارها و عادتهای مدرن است. زنی جوان که به همراه دخترش «تراویس» زندگی میکند، زنی است که دیگر یک زن واقعی نیست، تمام اجزای بدنش مصنوعی و غیرطبیعی هستند. چنین زنی به دنبال شغلی برای گذران زندگیاش است... . «الیزابت برگ» با درک مسائل احساسی یک زن از ترسها، تردیدها و امیدواریهایی سخن میگوید که بسیاری از انسانها در زندگی خود تجربه کردهاند.