دربارۀ کتاب دویدن در تاریکی
«پروانه» زنی جوان به همراه همسرش «ایرج» و پسرش «عماد» زندگی خوبی دارند. در یک شب زمستانی پروانه درباره گنجی که از جد مادریاش به او رسیده با ایرج صحبت میکند. ایرج برای آنکه بتواند نقشه گنج را بخواند نزد برادر پروانه با نام «عزت» میرود. پروانه که دل خوشی از برادرش ندارد از کار ایرج ناراحت میشود. عزت با شنیدن ماجرا مدعی نقشه گنج میشود و معتقد است که گنج متعلق به جد پدری آنهاست و... .